به این معنی که فرهنگها آنچه داشتند به عنوان ارزش انتقال دادهاند و آنچه به عنوان ارزش در ناحیهای دیگر رشد و نمو یافته، در جهت کمال و افزودن بر مجموعهی داشتههای ارزشمند، دریافت کردهاند. این نقل و انتقال و تاثیر و تاثر امریاست که نیازی به نهادهای مشخص دیوانی و یا سازمانهای بوروکراتیک نداشته است و در جریان سفر سیاحان و زائران، تجار و پیشهوران و یا در کوچ و مهاجرت آدمیان از ناحیهای به ناحیهای دیگر و یا ازدواج و آیینها و مناسک مشترک، این نقل و انتقال فرهنگی، خود بهخود اتفاق میافتاده است. این تاثیر و تاثر در دنیای مدرن به مدد رسانهها و امکانهای ارتباطی فراوان، چنان بیوقفه و مدام و عمیق صورت میگیرد که دیگر صحبت از دهکدهی جهانی است. یعنی انگار که انسانها بدون در نظر گرفتن دیوارها و مرزها، در یک منطقهی جغرافیایی زندگی میکنند.
اما با تمام این ارتباطات گسترده انسانی و فرهنگی، سالهاست مفهوم خواهر خواندگی در مناسبات بین شهرها مطرح شده است. در بعضی از زبانها از جمله کشورهای فارسیزبان غیر ایرانی مانند تاجیکستان و افغانستان از کلمهی «برادرشهری» استفاده میشود. ولی از آن رو که کلمهی «مدینه»، کلمهای مونث در زبان عربی است، در ایران نیز کلمهی «شهر» به تبع آن مونث قلمداد شده و رابطهی فرهنگی دو شهر «خواهرخواندگی» عنوان شده است. این رابطه برای شهرهایی به کار میرود که بخاطر اشتراکات و علایق یکسان فرهنگی و تاریخی، خواهان فعالیت و ارتباطات بیشتری از آنچه به شکل معمول اتفاق میافتند، میباشند.
با این دیدگاه است که خواهرخواندگی تبریز و کربلا اتفاق بزرگی است و میتواند بسترساز رویدادهای مهمی در حوزههای مختلف فرهنگی، اقتصادی، تجاری و شهری باشد که یقینا با درایت مسئولین شهری و نیز همکاری و همراهی سایر نهادها و سازمانهای دولتی و بخش خصوصی به ویژه در حوزهی فرهنگ و هنر و استفاده از همفکریها و ایدههای اصحاب فرهنگ و هنرمندان شهرمان که همواره در عرصههای مختلف جزو بهترینها و اولینها بودهاند، شاهد بهرهبرداری از تمام ظرفیتهای موجود در این بستر و استفاده بهینه از امکاناتی که این فرصت طلایی را در اختیار همهی شهروندان تبریزی قرار دادهاست، خواهیم بود و به جهان نشان خواهیم داد که «تبریز» این نخستین پایتخت جهان تشیع، قطعا بهترین گزینه برای خواهرخواندگی«کربلا» بودهاست. به امید ایجاد شرایط و بستری اینچنین، در ذیل به برخی مؤلفههای تاثیرگذار بر عمق این اشتراک فرهنگی و تاریخی بین دو شهر اشاره میشود.
تاریخ شهر کربلا
شهر مقدس «کربلا» که پس از شهرهای مکه معظمه، مدینه منوره، بیتالمقدس و نجف اشرف، مقدسترین شهر شیعیان جهان محسوب میشود، در صد کیلومتری جنوب غربی پایتخت عراق – بغداد- واقع شده است بنای این شهر به زمان تمدن بابلی میرسد. اما در زمان حیات امام علی (ع) این شهر را به اسامی نینوا و شطالفرات میشناختند. نظریات زیادی دربارهی ریشهی زبانی نام کربلا وجود دارد. برخی بر این باورند که نام کربلا در زبان آشوری کهن ریشه دارد و از دو بخش کرب به معنای نزدیک و الله به معنای خداوند گرفته شده است . برخی دیگر مانند یاقوت حموی جغرافی دان مسلمان بر این باورند که نام کربلا از واژه عربی کربلاط به معنای زمین نرم اخذ شده است.
کربلا از ثروتمندترین شهرهای عراق است و منابع اصلی درآمد آن از زائرین اماکن متبرکه و کشاورزی است و بویژه محصول خرما است. این شهر از دوبخش قدیم یا بخش مذهبی و کربلای جدید تشکیل شده است. مدارس اسلامی و ساختمانهای دولتی زیادی نیز در کربلا متمرکز شدهاند
مرقد مطهر امام حسین (ع) که در برخی از منابع نیز آن را مسجدالحسین(ع) نامگذاری کردهاند، در مرکز بخش مذهبی شهر کربلا قراردارد.
در روز عاشورای حسینی و بهویژه اربعین، بسیاری از مسلمانان و شیعیان جهت زیارت این مکان مقدس به شهر کربلا میآیند. اگر چه نجف اکنون مرکز تحصیل علوم دینی شیعیان است، اما به دلیل وجود مرقد مطهر امام حسین در شهر کربلا ، ۱۰۰ مسجد و ۲۳ مدرسه دینی نیز در این شهر ساخته شدهاند . لازم به ذکر است که مرکزیت حوزهی علوم شیعی زمانی خود کربلا بود که ماجرای انتقال آن به نجف ذکر خواهد شد.
اما آنچه کربلا را از یک مرکز علوم دینی، مهمتر و حائز اهمیتتر میکند، جایگاهی است که در مهمترین واقعه تاریخ شیعیان دارد. شهر مقدس کربلا، محل شهادت جانگداز امام حسین(ع) و ۷۲ نفر از یاران ایشان در عاشورای سال ۶۱ هجری است که شرح آن خود نیازمند کتاب یا کتابهای بیشماری است. اینجا تنها به ذکر دلیل اهمیت استراتژیک این شهر بسنده میکنیم. پس از حادثه بزرگ عاشورای حسینی، کربلا کانون الهام و عاشورا سرچشمه قیام و آزادگى شد و شهادت وى، سبب زنده شدن اسلام و بیدار شدن وجدانهاى خفته گردید .
تاریخ معاصر کربلا
در مورد تاریخ معاصر کربلا نیز ذکر چند نکته خالی از لطف نیست. قبلا شهر کربلا دچار مشکل جدی کم آبی بود که در اوایل قرن هجدهم با ساختن بندی در ابتدای نهر حسینیه، این مشکل تا حدود زیادی مرتفع شد. در سال ۱۸۰۱ میلادی و پس از حمله واهابیها –این قوم با وهابیهای سعودی فرق دارند- به کربلا، شهر به شدت آسیب دید و واهابیها کربلا را غارت کردند. پس از حملهی واهابیها و رفع غائلهی آنان، بزرگان کربلا حکومت خودمختاری را در این شهر اعلام کردند. اما دورهی حاکمیت بزرگان کربلا بر این شهر زیاد طول نکشید و با حملهی عثمانیها در سال ۱۸۴۳ خاتمه یافت .
حضور پررنگ ایرانیان در کربلا
حاکمیت عثمانیها بر کربلا سبب مهاجرت بسیاری از علما از این شهر مقدس به نجف اشرف شد. از این زمان به بعد نجف مرکزیت دینی یافت. تا سالهای اولیه قرن بیستم میلادی ایرانیان ۷۵ درصد سکنه کربلا را تشکیل میدادند، اما در دوره سلطه بریتانیاییها بر کربلا، جمعیت ایرانیان ساکن کربلا به تدریج کاهش یافت .
در زمان حاکمیت صدام حسین در عراق، سخت گیریها بر مردم شهر کربلا شدت یافت و در این زمان غیرشیعیان مجاز به سفر به کربلا نبودند. در سال ۱۹۹۱ میلادی و در جریان قیام شیعیان علیه حکومت صدام حسین، آسیبهای فراوانی به شهر کربلا وارد شد. سرکوب قیام شیعیان عراق نقاب را از چهره بی رحم صدام به کنار زد و بیرحمی و سنگدلی صدام را نزد جهانیان آشکار ساخت .
از سال ۲۰۰۴ یعنی یک سال پس از اشغال عراق توسط نظامیان آمریکایی و پس از سقوط حکومت صدام ، هر ساله با وجود انفجارها و خطراتی که گروههای مختلف تندرو ایجاد کردهاند، ده ها میلیون زائر جهت زیارت به شهر کربلا سفر میکنند که این امر، بزرگترین تجمع دنیای اسلام و بستر فوقالعاده مناسب دینی و فرهنگی شیعیان محسوب میشود.
اشتراکات معنوی و فرهنگی:
غلام ترک (شهید ترک روز عاشورا)
غلام شهید ترکنژاد روز عاشورا، مهمترین اشتراک معنوی تبریز و کربلاست. از آن رو که ترکزبانها که تبریز پایتخت فرهنگی آنان محسوب میشود، این افتخار را دارند که در حادثهی کربلا، شهیدی را تقدیم آستان سیدالشهدا کردهاند. این غلام ترک که آرامگاه ایشان در جوار دیگر شهیدان روز عاشورا است، میتواند به عنوان بزرگترین اشتراک معنوی خواهرخواندگی تبریز و کربلا به شمار آید.
وى از نژاد ترک و خادم و کاتب امام حسین(علیه السلام) بود. وی با زبان عربى آشنایى داشت. از امام اذن گرفت و به میدان رهسپار شد و در حالى که این گونه رجز مى خواند :
اَلْبَحْرُ مِنْ ضَرْبِی وَطَعْنِی یَصْطَلِی
وَالْجَوُّ مِنْ سَهْمِی وَ نَبْلی یَمْتَلِی
اذا حُسامِی فی یَمینی یَنْجَلِی
یَنْشَقُّ قَلْبُ الْحاسِدِ الْمُبَجَّلِی
از ضربت شمشیر و نیزه ام دریا شعله ور مى شود و فضا از نیزه ها و تیرهایم پر مى گردد.
هنگامى که شمشیرم در دست راستم به گردش درآید، قلب حسود پاره مى شود.
وى پس از آنکه به زمین افتاد، امام(علیه السلام) بر بالینش حاضر شد و چون مشاهده کرد غلام نسبت به آن حضرت اظهار علاقه مى کند، امام گریان شد و در کنارش نشست و صورت بر جبینش نهاد. غلام که از این همه محبت به وجد آمده بود، شادمان شد و فریاد زد: «مَنْ مِثْلی وَ ابْنُ رَسُولِ اللهِ واضِعٌ خَدَّهُ عَلى خَدِّی»؛ (کیست همانند من که پسر پیامبر صورتش را بر صورتم قرار داده است) این را گفت و به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
در اینجا مى بینیم امام(علیه السلام) در لحظه شهادت صورت بر صورت غلامش مى گذارد یعنى همان ابراز محبتى را که درباره فرزند شجاع و دلبندش على اکبر(علیه السلام) مى کند، درباره این غلام ترک نیز روا داشت.
۲- آرامگاه فضولی
۳- مدرسه بادکوبه( معروف به مدرسهی ترک)(۱۲۷۰ق)
این مدرسه را حاج بادکوبی تاسیس کرد و کتابخانه ارزشمندی داشت. این مدرسه نیز در سال ۱۹۸۰ میلادی تخریب شد .
۴- مدرسه آیت الله خوئی
آیت الله خوئی این مدرسه را تأسیس کرد و حکومت بعث در سال ۱۴۱۳ق. این مدرسه را تحت اختیار خود گرفت .
همانگونه که مختصرا اشاره گردید، اشتراکات بسیاری از گذشته یعنی از خود حادثه عظیم عاشورا در سال ۶۱ هجری تا به امروز، میان «تبریز» و «کربلا» بوده است. چرا که گویی هر دو این شهرها هویت و موجودیت فرهنگی و معنوی خویش را از قیام عاشورا و نهضت حسینبنعلی(ع) گرفتهاند. تبریزیان از دیرباز لحظه لحظهی عاشورا را زیستهاند و فرهنگ حسینی چنان در تار و پود زندگی مردمان این شهر تنیده است که از دید معنوی بیراه نیست بگوییم همانگونه که کربلا تکهای از بهشت است، تبریز نیز تکهای از کربلاست.