حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

جمعه, ۲۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳ 3 ذو القعدة 1445 Friday, 10 May , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 11405 تعداد نوشته های امروز : 0×

قدرت و حرمت زنان در ایران عصر مغول

شناسه : 28786 05 مارس 2019 - 13:07 550 بازدید

  ?پروفسورشیرین بیانی از اساتید تاریخ سده‌های میانی ایران به خصوص دوره مغول‌هاست. بعد از خواندن ترجمه ترکی کتاب «زن در ایران عصر مغول» این تاریخ‌نگار تصمیم به معرفی این کتاب گرفتم. بیانی در این کتاب کوشش کرده است تا موقعیت و وضعیت زن در فرهنگ و حکومتداری مغول-ایلخانی را به خوانندگان تشریح کند. از […]

قدرت و حرمت زنان در ایران عصر مغول
پ
پ

 

?پروفسورشیرین بیانی از اساتید تاریخ
سده‌های میانی ایران به خصوص دوره مغول‌هاست. بعد از خواندن ترجمه ترکی کتاب «زن در ایران عصر مغول» این تاریخ‌نگار تصمیم به معرفی این کتاب گرفتم. بیانی در این کتاب کوشش کرده است تا موقعیت و وضعیت زن در فرهنگ و حکومتداری مغول-ایلخانی را به خوانندگان تشریح کند. از منظر این کتاب در میان ادوار متمادی تاریخ، دوره مغول‌ها، از منظر قدرت و حرمت زنان در جامعه، دوره‌ای استثنایی است و نامگذاری این دوره با عنوان دوره برابری نسبی زن و مرد اغراق‌آمیز نیست. علاوه بر دلایل متعدد دیگر یکی از دلایل نفرت گسترده تاریخ نویسان مسلمان از مغول‌ها همین توجه آنها به شخصیت زن بوده است. بیانی در مقدمه کتاب می‌نویسد که این طرز تفکر مبنی بر شان برابر زن و مرد به همراه مغولها به ایران آمده و همراه آنها نیز رفته است. در این مملکت زن هیچگاه به اندازه دوره مغول قوی، قدرتمند و صاحب احترام نبوده و درکارهای حکومتی نقشی نداشته و این چنین در مسائل اجتماعی مداخله نکرده بود.

در فرهنگ مغول زن از نظر قانون با مرد برابر بود. هیچ فعالیتی حتی اداره قبیله، شکار، جنگ و … کارهایی صرفاً مردانه نبودند که حضور زنان در آن منع شود. اتفاقاً آزادی زنان برای تصاحب مشاغل و موقعیت‌های سیاسی بدون مرز بود ولی مردها از مداخله در برخی امور منع شده بودند. زن فعالیت اقتصادی و ثروت مخصوص به خود داشت. مقام‌های مختلف حکومتی و ریاستی را تصاحب می‌کرد و در مواقع لزوم فرمانروایی قبایل را نیز بدست می‌گرفت.

زن در انتخاب دین خود نیز از آزادی کامل برخوردار بود. حتی می‌توانست دینی انتخاب کند که با دین شوهرش در تضاد باشد، برای مثال هولاکو و آباقاخان هر دو بودایی بودند و همسران آنها دوقوزخاتون و ماریا مسیحی بودند. جالب آنکه در چنین شرایطی فرزندان به دین مادر می گرویدند و سلطان احمد تگودار و اولجایتو با وجود داشتن پدرانی بودایی، به خاطر مادرانشان مسیحی شده بودند. کتاب نشان میدهد که این سنت بعد از مسلمان شدن مغولها تضعیف شد.

✍️ابراهیم رشیدی (ساوالان)

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.