تبریز ما – دکتر هوشنگ عطاپور: امروز مقام معظم رهبری در دیدار با هیات دولت، به رئیس جمهور محترم توصیه داشتند که از نظر همه جناحهای سیاسی برای اصلاح و تمشیت امور دولت بهرهمند شوند و بر این رای و نظر صائب خود تاکید نمودند. بنده نیز به عنوان یک شهروند استان آذربایجانغربی، نقطه نظراتی را که متضمن چندین سال کار روزنامهنگاری و اجرایی است، در باب تعیین و انتصاب استاندار و سایر مدیران ارشد استانی، البته که به تشویق برخی دلسوزان معروض میدارم؛ استان آذربایجانغربی شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خاص خود را دارد. همانگونه که ویژگیهای منحصر به فرد ژئوپولیتیک و اجتماعی را داراست، که همه این متغیرهای خرد و کلان سیاسی و اجتماعی به آن پیچیدگی خاص میدهد. در دولت دوازدهم در ابتدا که ما این موضوع را به استاندار غیربومی و بیتجربه فعلی یادآوری میکردیم، ناراحت میشدند که خود همین عدم درک صحیح از شرایط استان نشانگر بیدانشی و کممایگی سیاسی بود. فلذا مهمترین متغیر در انتخاب و انتصاب استاندار برای آذربایجانغربی، داشتن دانش و آگاهی به مختصات سیاسی، امنیتی و اجتماعی استان است.
صرف داشتن سوابق مدیریتی یا نمایندگی و قضاوت و وکالت شرط لازم و کافی برای استانداری استان ما نیست. چه بسا که شاید یکی از دلایل توسعهنیافتگی مزمن و دامنهدار و همچنان مشهود آذربایجانغربی، سهمدهی از قدرت و تیولداری به دوستان خود از سوی سیاسیون مرکزنشین در سالهای ماضی بوده است.
تجارب چندین دهه اخیر نشان میدهند؛ تا زمانی که مدیر عالی و ارشد استان به ویژگیهای آن استان مسلط نباشد، با صدور ابلاغ شاید استاندار گردد. اما هرگز از مقبولیت و نفوذ سیاسی و مدیریتی کافی برای تاثیر در شورای اداری استان برخوردار نخواهد بود تا چه رسد در بین مردم برای خود پایگاهی دست و پا بکند!
همه فعالین سیاسی از چپ و راست خاطرهای از این نوع انتخابهای ناشی از توزیع سهم قدرت به اطرافیان و دوستان را دیده و لمس کردهاند و همگنان بر این عقیده استوار هستد که از افراد بانفوذ، شاخص، کاردان و کاربلد استان و حداقل منطقه آذربایجان برای استانداری آذربایجانغربی استفاده بکنند که من حیثالمجموع در بین مردم استان سابقه حشر و نشر و حضور داشته و فعالین سیاسی اجتماعی استان را از هر جناحی به خوبی بشناسد و از آن توان و قدرت معنوی برخوردار باشد که بتواند در قلب مخالف و موافق دولت، نفوذ کرده و همه نیروهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را برای توسعه و تعالی استان بسیج بکند و در بین مردم شناخته شده و مقبولیت عام یابد و مورد وثوق و اعتماد شهروندان استان از هر قوم و مذهبی گردد. نه این که نفس همین انتخاب و انتصاب فردی ناهمگون با ویژگیهای استان، خود شروع تفرقه و واگرایی بین مردم و فعالین سیاسی از گروهها و جناحهای مختلف و رخدادی علیه انسجام، وحدت و یکپارچگی استان باشد ( که در این چهار سال اخیر شاهد این رخداد ناخوشایند بودیم)!
بدون آن که بخواهم آدرسی دهم، میدانم فعالین سیاسی و اجتماعی استان حداقل در دو دهه اخیر کارنامه مدیران ارشد استان را مرور کرده و پیبردهاند که مهمترین گزینه در اثربخشی انتخاب مقام عالی استان، معرفت وی به پیچیدگیهای این استان است که بالطبع در بین شخصیتهای سیاسی و فرهنگی این استان، افرادی با شاخص فوق، کم نیستند و حتی در تیم حامی و طرفدار دولت سیزدهم در استان آذربایجان غربی هم میتوان در سطح منطقه و استان چنین افرادی را یافت.
چرا به جای معرفی و طرح افراد ناآشنا و غیربومی، از طرفداران دولت سیزدهم در استان که سابقه مدیریتهای کلان استانی داشتهاند، استفاده نشود؟
مخلص کلام اینکه؛ همه ما از هر جناحی، به عنوان شهروندان این استان، امید به موفقیت دولت حاضر را داریم؛ زیرا سرنوشت کشور و استان و حداقل چهار سال از عمر ما، در سایه تصمیمات آن، شکل خواهد گرفت و به عنوان یک فکر و اندیشه سیاسی حتی منتقد و رقیب؛ باز هم دوست داریم برآیند عملکرد این دولت، با کمک نقد و نظر علمی و کارشناسانه، با موفقیت قرین گردد که حاصل آن خیر عمومی و به نفع اقشار آسیبپذیر جامعه خواهد بود. انشاءالله.