در پایان بازی زنان سکوها را پاکسازی کردند و زبالهها را جمع کردند! این اولین تجربه دیدن گل از نزدیک ترین فاصله ممکن برای این زنان بود.
تبریز ما (به نقل از عصر تبریز) – صبا نقی زاد: بعد از پارک ماشین، وارد ورودی درب های استادیوم آزادی می شوم، گام هایم را با آرزوی قدم گذاشتن در یادگار امام تبریز برمیدارم. ۲۰ نفری با قیافه های مضطرب منتظر باز شدن درب ورودی ورزشگاه هستند، ثانیه به ثانیه تعداد این افراد زیاد می شود، خبرنگاران هم می رسند.
اینجا بهشت خبرنگاران است؛ تنها جایی که هیچ خبرنگاری برای مصاحبه جواب رد نمی شنود.
مصاحبه یکی از تماشاگران که نوزادی نیز در بغل دارد با یک خبرنگار را میبینم. او می گوید: « بازی برایمان مهم نیست قصد ما برداشتن یک قدم برای زنان است.»
از آن طرف صدای این که در ورودی به شماره ۲۱ شرقی تغییر کرد به گوش می رسد.
نیروی انتظامی نیز جمله «از ورود خواهرانی که موفق به دریافت بلیط نشدهاند تا آخرین دقیقه جلوگیری خواهد شد» را تکرار می کند.
مطالبه ای که تحقق یافت؛ مسئله ورود زنان به ورزشگاهها مدتهاست که در ایران چالشبرانگیز شده و از سالهای قبل مطالبه ی تعداد زیادی از بانوان شده است.
هرچند طی سال های اخیر، زنان برای رسیدن به این هدف، حرکت های از جمله ورود با چهرههای گریمشده ی ریش و سبیل دار گرفته تا دختر آبی معروف شد، راه انداخته اند، اما برخی نیز معتقدند که اگر فشارهای فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا)نبود، این حرکت به نتیجه ای نمیرسید.
با این حال علی ربیعی سخنگوی دولت در توییتی با موضوع ورود زنان به استادیومها نوشته بود: «اگر زنان امروز در ورزشگاه هستند و به حقشان رسیدند حاصل مجموع مطالبات درونی جامعه ایران و پیگیری دولت است.و ورود زنان به ورزشگاه ثمره تلاشهای داخلی است و نه فشار های خارجی».
ساعت ۱۷ تاریخ ۹۸/۷/۱۸ تیمهای ملی فوتبال ایران و کامبوج درحالی قرار بود در چارچوب رقابتهای مقدماتی جامجهانی ۲۰۲۲ به مصاف یکدیگر بروند که زنان برای اولین بار بهصورت غیرگزینشی و بدون تغییر قیافه و داشتن ریش و سبیل، آزادی حضور در آزادی را پیدا کردند.
«تونل، تونل» صدایی هست که در تونل آزادی به گوش می رسید. صدای فریاد و شیپورها به سقف شکاف انداخته بود. انتهای تونل به قاب مستطیلی ختم میشد که تکهای از زمینچمن و جایگاه تماشاچیان دیده میشد.
اینجا برخی فیلم و عکس میگرفتند، بعضی شوکه شده بودند، باورشان نمیشد، یکیدونفر اشک شوق میریختند، بعضی سر ازپا نمیشناختند و یکیدو نفر در اینستاگرام «لایو» پخش میکردند.
از هر قشری و هر نوعی بودند، چادری و مانتویی، بد حجاب و محجبه. اما چیزی که اینجا بیشتر به چشم می خورد جوانان خندان با رنگهای سبز و سفید و قرمز بودند. نمیدانم چرا این همه مدت شادی سه رنگی را از این جوانان گرفته بودند.
همانهای که چند بار در طول بازی، شعار دختر آبی دادند. وقت سرود ملی، همه بلند و دست روی قلبشان این شعر را خواندند، فریاد همراه با بغض زنان لحظهای قطع نمیشد.
زنان مثل ماهی داخل حوض شده بودند که توجه هر کسی را جلب می کردند، همه عکاسهای آزادی رو به جایگاه زنان ایستاده بودند، زنان در محاصره دوربینها بودند؛ دوربین خبرگزاریها و رسانهها، دوربین افراد ناشناس.
زمین و بازی آرام بود، ما همیشه از تلویزیون فوتبال را دیده بودیم، گزارشگر و صدایش به تصویر همیشه میخکوب شده بود، اما اینجا چون بازیکنان کوچک بودند نمیشد تشخیصشان داد. با یک ثانیه غافل شدن صحنهای را از دست میدادی و دیگر صحنه ی آهسته ای با بررسی فردوسی پور وجود نداشت. اینجا سکوت بود، نزدیک نبود. در عوض ما زنان، پر غوغا بودیم و بهم نزدیک.
در این حال عدهای از زنان شعار « سکوها خالیه دخترا جا ندارن» می دادند، چند دقیقه بعد سکوهای فروخته نشده برای زنان باز شد، فریاد شوق ورزشگاه را روی هوا برد.
بازیکنان تیم ملى هم معذب بودند و شادی و شادی گلشان پشت به زنان بود!
اولین نفر سردار آزمون بود که بعد از گل به سمت زنان دستبهسینه ایستاد.
در پایان بازی زنان سکوها را پاکسازی کردند و زبالهها را جمع کردند! این اولین تجربه دیدن گل از نزدیک ترین فاصله ممکن برای این زنان بود.
بعد ۱۴گل، بازی با اعلام «خانوم ها آقایان بازی تمام شد.» از بلندگو به پایان رسید.