آن روز که دست ماه لرزید/ السلام ای فروغ عشق – موسی کاظمزاده: آن روز، جمعه دهم محرم الحرام، سال ۶۱ هجری بود. بوی معراج ۷۲ عاشق در آفاق امامت و ولایت پیچید. آسمان بر زیبایی عشق غبطه خورد. در حقیقت؛ بعد از آن واقعه بود که ۷۲ آینه شکست. ۷۲تن بودند؛ ۷۲ ابراهیم، ۷۲ […]
آن روز که دست ماه لرزید/ السلام ای فروغ عشق
– موسی کاظمزاده: آن روز، جمعه دهم محرم الحرام، سال ۶۱ هجری بود. بوی معراج ۷۲ عاشق در آفاق امامت و ولایت پیچید. آسمان بر زیبایی عشق غبطه خورد. در حقیقت؛ بعد از آن واقعه بود که ۷۲ آینه شکست. ۷۲تن بودند؛ ۷۲ ابراهیم، ۷۲ اسماعیل، ۷۲ اصغر، ۷۲ اکبر، ۷۲ ایمان، ۷۲ اخلاص، ۷۲ ایثار، ۷۲ یاور، ۷۲ اختر، ۷۲ سر، ۷۲ پیکر، ۷۲ عاشورا… ظهر عاشوراست، ۷۲ سر از تن جدا؛ دشت کربلا دریای خون، سینه خورشید مدام از داغ یاران میسوخت، انگار آب از نگاه اصغر خجل بود و آتش از شرم و حیا سرخ شده بود. آن روز در بازار پرآشوب شام بغض غم ترکید، زمین و زمان گریست، دل بیامان گریست، زبان در زبان گریست، خون از آسمان بارید و چشمه چشمه خون جوشید. به باور نثرنویسان، ادبا و شعرا؛ در واقع آن روز دست ماه لرزید، ستاره باریدن گرفت، مهتاب خونآلود، مهمان خاک کربلا شد، شبنم سرخ به گونههای خاک به مهمانی آمدند و از همه مهمتر اینکه فرات آن روز گریست که آب دارد و بس؟! میگویند؛ آن روز خورشید کربلا بر سر نیزهها بود، خورشید دوم نظارهگر مظلومیت حق علیه باطل بود. حال این حسین و ۷۲ سفیر راه آزادی کیست؟! که بعد از چهارده قرن از آن غروب حزنانگیز عاشورا، هنوز که هنوز است فریاد «هل من ناصرا ینصرنی» هر انسان آزادهای از دل دردمند و عاشق به اهل بیت(ع) به گوش میرسد. السلام ای جان عالم یا حسین، ای درود ما، ای سفینه نجات ما، ای شهید کربلا، ای فروغ عشق، ای حرمت قبله راز و نیاز ما و ای حرمت مسجدالاقصای ما… ای که پیام روشن تو اوج گلخروش ما؛ نام تو نور، نام تو شور. نامی برای مردن، نامی برای تا به ابد زیستن، نامی برای بیآنکه بدانی چرا، گاهی گریستن. الهی تو را میخوانم، با اشکهایی که به ترنم آخرین نوای آسمانی مولایم حسین علیهالسلام که در روز عاشورا به گوش میرسید:« بسم الله و باالله و فی سبیلالله و علی مله رسول الله، الهی رضا بقضائک، صبرا علی بلائک، تسلیما لامرک، لا معبود لی سواک». بدون شک؛ این زیباترین نوای بندگی تاریخ بشریت بود، که از سینه سوزان آخرین شهید کربلا میتراوید تا همواره در گوش آزادگان فریاد بلندی از ایثار، گذشت و آزادگی باشد. الهی! تو را میخوانم به پاکی و خلوص بندگیات در صحرای کربلا، به تکاپوی ۷۲ اسماعیل که خالصانه به حق لبیک گفتند. خدای من! دلم برای آشنایی و آشتی با تو، بیتابتر از همیشه است و تنها داراییام در پیشگاه تو، دعایی است که به آن وعده اجابت دادهای. دعا برای فرج امام زمان (عج) « اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَهِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَهِ…» الهی! تو نوری و روشنتر از آنی که در پناه سایه درآیی. خدایا، در جریان باش که به عنایت و لطف شما، امروز جوانان سرزمین ایران بیتابتر از همیشه و در همه حال در راه آرمانهای حسین تو سر میدهند. بله امروزه شهدای مدافع حرمی همچون شهید حججیها هستند که به ندای مظلومانه ۷۲ شهید راه کربلا لبیک میگویند و علیوار، ذالفقار عدالت به دست میگیرند و سوار بر ذوالجناح اشتیاق تا فراسوی مرزهای استکبار میتازند، اصغر، اکبر، عباس و اطفال بیپناه اسلام را با جرعهای از ایاز آب دلاوردی سیراب میسازند و حکومت جهانی عدل و داد را در سراسر گیتی برپا میدارند. بار الها! فقط میتوان گفت؛ قسمت میدهیم به خون حسین(ع) و ۷۲ شهید راه حق، ظهور حضرت امام زمان (عج) را نزدیک گردان. ای مهدی جان، چشمهای بیرمق کودکان یتیمِ کربلا؛ همه تو را میخوانند که بیایی! و ما هم اکنون با دیدههای گریان، در انتظار ظهورت افقهای آسمان را به نظاره نشستهایم و به انتهای جاده انتظار چشم دوختهایم و هر روز و هر شب تو را با ندبه میخوانیم. مهدی جان، ما به عشق جمعه نورانی ظهورت هر لحظه تو را میخوانیم و چشم به گذر جانکاه لحظهها میدوزیم تا تو برگردی، تا تو برگردی، تا تو برگردی تا اینکه پا به پای تو از حریمت دفاع کنیم و تیغ برّان شمشیرمان را از خون یزیدیان زمان رنگین کنیم. انتهای پیام/ ۶۰۰۲۳/س