طرفداران تراکتورسازی امروز و در بازی پدیده با فرهنگ کمنظیر خود پاسخ یادداشت «چرا این تراکتورسازی را دوست نداریم» را دادند.
به گزارش تبریز ما (به نقل از عصر تبریز)، رسول بهروش یک یادداشت توهینآمیز در همشهری ورزشی نوشت اما اعتراضهای گسترده باعث شد که روز بعد روزنامه همشهری یادداشتی دیگر و در حمایت از تراکتورسازی منتشر کند که البته این واکنش هم آنچنان به دل مردم آذربایجان ننشست.
طرفداران تراکتورسازی امروز و در بازی پدیده (بدون توجه به نتیجه مسابقه) با فرهنگ کمنظیر خود پاسخ یادداشت «چرا این تراکتورسازی را دوست نداریم» روزنامه همشهری ورزشی را با حضور پرشور در ورزشگاه و شعار «آذربایجان وار السون» دادند. با این حال چند نکته را باید متذکر شد که در ادامه به آنها پرداختهام:
۱- محبوبیت تراکتور فراتر از تبریز است
نویسنده آن یادداشت توهینآمیز اول از همه بداند که تراکتورسازی تنها متعلق به «تبریز» و البته معادل این شهر نیست. همانطور که تیمهای قرمز و آبی پایتخت خارج از تهران هم طرفداران خود را دارند، تراکتورسازی هم یک تیم با دامنه محبوبیت فراتر از شهر تبریز است.
در هر بازی تراکتورسازی در ورزشگاه یادگار امام تبریز، بخش قابل توجهی از تماشاگران از شهرهای دیگر (نزدیک، دور یا حتی بسیار دور) برای تشویق تیم محبوبشان حاضر میشوند.
اگر رسول بهروش و همفکرانش از نزدیک جو پرشورها را لمس نکرده باشند، میتوانند از پارچهنوشتههای تماشاگران شهرهای مختلف در حین یا قبل از بازی یا تصاویر پرشماری که ساعتها مانده به هر بازی با موضوع «حرکت به تبریز برای تماشای بازی» در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشود، این حقیقت را به راحتی متوجه شوند.
همینطور میتوانند به تعداد طرفداران این تیم در بازیهای خارج از خانه در هرجای کشور از شمال تا جنوب هم توجه کنند. آیا امکان دارد همه این طرفدارها فقط از شهر تبریز آمده باشند؟
البته جهت اطلاع بر اساس شواهد و مستندات موجود در رسانهها و صفحات اجتماعی معتبر خارجی و به دلیل بعضی از اشتراکات فرهنگی یا حضور بازیکنان بینالمللی در این تیم دوستداشتتنی، تراکتورسازی در خارج از ایران از ترکیه و آذربایجان و حتی چند کشور اروپایی دیگر هم طرفدار دارد؛ همانطور که احتمالا پرسپولیس و استقلال در بخشهایی از «افغانستان» و در بین اتباع قابل احترام این کشور محبوب هستند.
۲- «زندهباد» و «پایندهباد» بهتر است یا فحاشی؟
آقایان شما اگر فقط یکبار در بین پرشورها نشسته باشید و معنی شعارهای اصلی طرفداران تراکتورسازی را دقیق و بدون غرض بررسی کنید، متوجه خواهید شد که محوریت اکثر شعارها فریادهایی با مفاهیم مثبت هویتی است.
محبوبترین و رایجترین تشویقها هم «یاشاسین آذربایجان به معنی زندهباد آذربایجان»، «یل یاتار، طوفان یاتار، یاتماز تراختور بایراقی به معنی باد و طوفان تمام میشوند اما پرچم تراکتور همچنان برافراشته میماند…» و شعارهای مشابه است. شعارهایی که کاملا مودبانه و در حمایت از بخش قابل توجهی از تاریخ و هویت کشور بیان میشوند. البته که بخش قابل توجهی از همین طرفداران شعار «آذربایجان وار السون» را به جای فحاشیهای رکیک رایج در سایر ورزشگاهها هم سر میدهند.
بله؛ این شعارها قطعا تمیزتر از شعارهای رکیکی هست که در ورزشگاه آزادی از طرف بعضی از طرفداران آبی و قرمز پایتخت سر داده میشود. از طرفی فریاد یاشاسین یا وار السون به معنی زندهباد و پایندهباد تکه کلام بومی آذربایجانیهاست؛ در خارج از میادین ورزشی هم برای مواقع بیان احترام و ابراز علاقه بسیار رایج است. این مدل شعارها، عبارتها و جملات سالهای سال از خانههای مردم ترکزبان گرفته تا محل کار و تحصیل و حتی در جبهههای جنگ تحمیلی و بر زبان مقامات و مسئولان حاکمیتی ایران هم جاری بوده و است.
در میادین فوتبالی هم یک شعار بومی و منحصربفرد و یک کریخوانی محترمانه است؛ مثل «آبادان برزیلته» خوزستانیها، یا «نه قرمز نه آبی» اصفهانیها! پس لطفا دنبال معانی و برداشتهای خاص و مغرضانه نباشید.
۳- هر تیم برای طرفدارانش دوستداشتنی است
شما که تراکتورسازی را دوست ندارید و ادعای فهم فوتبالی میکنید، کجای دنیا دیده یا شنیدهاید که طرفداران یک تیم فوتبال، تیم رقیب را دوست داشته باشند؟ طبیعی است که تراکتورسازی برای طرفداران تیمهای رقیب دوستداشتنی نباشد. مطمئن باشید که پرشورها هم تیمهای رقیب را دوست ندارند. البته بحث دوست داشتن یا نداشتن با احترام متفاوت است. در رقابت تراکتورسازی با ماشینسازی یا گسترش فولاد که مثال زدهاید، طرفداران هر دو تیم از ته دل دوست دارند تیم خودشان برنده شود ولی با شعارهایی مثل «فرق المز به معنی فرقی ندارد»، به تیم دیگر ابراز احترام میکنند.
همین احترام را در سالهای پیش طرفداران دو تیم تراکتورسازی و سپاهان حتی در اوج رقابت هم با شعار «تراکتور، سپاهان؛ دو قهرمان ایران»، به هم ابراز کردهاند و طرفدارانشان گاهی از هم با گل و شیرینی استقبال کردهاند. اما رفتارهای طرفداران شما در بسیاری از موارد غیرمحترمانه است.
همینطور ماجرای آنهایی که «دوست نداشتن» را اینقدر واضح ابراز میکنند متفاوت است. آنها همانطور که در رسانههایشان نوشتهاند و مینویسند، تا همین چندسال پیش تراکتور را دوست داشتند چون رقیب جدی نبوده است؛ نه در داخل میدان و جدول لیگ و نه در میزان هوادار!
اکنون ماجرا کمی متفاوت شده است. روز به روز به طرفداران تراکتورسازی افزوده میشود. طرفدارانی که تا دیروز احتمالا باشگاه محبوبشان یکی از تیمهای قرمز و آبی پایتخت بود. آن موقع که رقبای طرفدار آبی و قرمز پایتخت، تراکتور را دوست داشتند، حداقل چندهزار نفر در بازیهای تراکتور-استقلال یا تراکتور-پرسپولیس، در ورزشگاههای تبریز تیمهای تهرانی را تشویق میکردند.
ولی اکنون این عدد در بازیهای مشابه در خوشبینانهترین حالت به ۱۰۰ نفر نمیرسد.
همانطور که در رقابت فنی فوتبالی هم دیگر اتفاقات گذشته نمیافتد. هرکسی حق دارد قویترین رقیبش را دوست نداشته باشد و طبیعی است که بعضیها دوست ندارند فوتبال ایران بیشتر از دو قطب داشته باشد.
شما به یک دلیل واضح تراکتورسازی را دوست ندارید چون احساس خطر کردهاید و داشتههایتان را یکی یکی از دست میدهید.
۴- چه کسی مظلومنمایی میکند؟
آقایان هنوز چند روز از تجمع طرفداران پرسپولیس در اعتراض به «مظلومیت» نگذشته است. طرفداران تیم رقیب پایتخت هم که مدتهاست با شعارهایی مثل «وزیر پرسپولیسی»، فریاد مظلومیت سر میدهند.
همچنین در اینکه پرسپولیس در دو نیمفصل گذشته از مظلومنمایی به خاطر محرومیت نقلوانتقالاتی بیشترین منفعتها را برده است هم شکی نیست. البته که مظلومنمایی حربه مدیران تیمهای شما برای برنده شدن در رقابت جذب بودجههای عجیب دولتی بوده است.
شما بگویید؛ کجای دنیا هزینههای یک تیم باشگاهی را از بودجههای متعلق به مردم تامین میکنند. مردمی که قطعا همهشان طرفدار آن تیم نیستند و بخش قابل توجهی هم تازه تیم رقیب را هواداری میکنند.
اگر ادعا میکنید تراکتورسازی هم از این بودجهها به میزان تیمهای پایتخت منتفع شده یا دلیل میآورید تا سال قبل خصوصی نبوده است، لطفا میزان هزینهکرد و بدهیهای استقلال و پرسپولیس را هم با همان تراکتور مقایسه و اعلام کنید. اسناد این هزینهکردها و بدهیها موجود است.
درباره مظلومیت خوزستان و زاهدان و … هم قطعا شکی نیست ولی این موضوع هیچ ارتباطی به حقخواهی و هویتطلبی مردم آذربایجان دارد؟ شما بیشتر ما میدانید که مردم آذربایجان همچون گذشته که در تاریخ اثبات شده همزمان با حقخواهی، حامی حقوق برادران مظلوم خود هم هستند.
۵- چه کسی نادان است؟
اکنون که یک کارآفرین و فعال اقتصادی بومی، مالک تراکتورسازی شده و قویترین و پرستارهترین تیم را بسته است، طبیعتا طرفداران پرشور این تیم بسیار خوشحالتر هستند. اما شما که به شکل توهینآمیزی آنها را «نادان» خطاب کردهاید مطمئن باشید به شکل شگفتآوری با حضور پرشور طرفداران تراکتورسازی در آخرین بازی سال ۱۳۹۷ در ورزشگاه یادگار امام تبریز مقابل پدیده شهر خودرو، پاسخ خواهید گرفت: «آذربایجان وار السون، ایستمین کور السون»! بهتر است منتظر واکنشهایی از جنس رفتارهای به دور از فرهنگ و فحاشی نباشید!
ما البته به دلیل گرفتاریهای پایان سال مردم و تغییر زمان بازی از جمعه به پنجشنبه، نگران استقبال کم هواداران در برابر تیم محترم پدیده شهر خودرو بودیم که یادداشت شما با عنوان «چرا این تراکتورسازی را دوست نداریم» باعث شده است اتحاد عجیبی برای استقبال از بازی پنجشنبه صورت پذیرد که نتیجه آن در هر حال به نفع تیم محبوب شما نخواهد بود! چه ببریم چه مساوی کنیم و چه ببازیم؛ بار دیگر با «حضور» نشان خواهیم داد فوتبال برای ما معنی دیگری دارد.
نگارنده: عباس خاراباف، کارشناس هوافضا و روزنامهنگار دانش و فناوری